جدول جو
جدول جو

معنی شمال رو - جستجوی لغت در جدول جو

شمال رو
(شَ / شِ / شُ)
روبروی شمال و مقابل شمال. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ویژگی راه باریکی که فقط چهار پایان یا مردم پیاده می توانند از آن عبور کنند
فرهنگ فارسی عمید
(رَ / رُو)
راه مال رو، راهی که با ستور بدان توان رفت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). راهی که از آن با چارپایانی مانند اسب و استر و خر می توان عبور کرد. مقابل ماشین رو و شوسه
لغت نامه دهخدا
(وَ)
مالدار و توانگر و غنی. (ناظم الاطباء) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
نبات ادبر. (مهذب الاسماء). سماروغ. نوعی قارچ. (یادداشت مؤلف). فطر. کمات. کما. (مهذب الاسماء) : الفقعه، شمالو. (دهار). القرحان، نوعی است از شمالو. (مهذب الاسماء). رجوع به سماروغ و مترادفات دیگر شود
لغت نامه دهخدا
ستور رو راه مال رو. راهی که از آن چارپایان (اسب و استر و خر) عبور کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال ور
تصویر مال ور
مالدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالرو
تصویر مالرو
راهی که با ستور بدان توان رفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال رو
تصویر مال رو
((رُ))
راه باریکی که در اثر رفت و آمد چهارپایان درست شده باشد
فرهنگ فارسی معین
دنباله رو، کسی که پشت سر دیگری راه برود
فرهنگ گویش مازندرانی
آبی که از پایین مزرعه خارج شود
فرهنگ گویش مازندرانی
نهری که از رود هرازآمل منعشب شود
فرهنگ گویش مازندرانی
ردپای شغال
فرهنگ گویش مازندرانی